پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
است که با درد موافق شده است تلخ
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی پاییز بهاریست که عاشق شده است
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است .
آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند.
ترانه های من در اعماق آنها گم شده است .
بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان میخواهم پرواز کنم و آدرس nadya.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.